وصیتنامه شهید:محمدرضا زارعزاده (اول )
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
انالله وانا الیه راجعون به درستی که ما از خدائیم و به سوی او باز می گردیم .
ایجانب محمدرضا زارعزاده فرزند حاج حبیب به شماره شناسنامه 984 متولد سال 1348 وصیتنامه خود را شروع می کنم .
خدایا ما که به تو ایمان آوردیم و در را ه تو ایستادیم پس خدایا شهادت را نصیب ما بگردان خدایا من که می دانم شهید سعید است و شهادت سعادت بارالها من که می دانم شهادت از برای هرکس نیست ، ولی خدایا به درگاه تو می نالم که ای خدا شهادت را نصیبم گردان خدایا ما که باخو ن این شهیدان عزیز انقلاب اسلامی انقلابمان را پیروز کردیم و کسانی هستند که می خواهنداین انقلاب را از بین ببرند و صدمه می زنند و دست به کشتار بهتر عزیزانمان ما می دهند
که تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."
خدایاشهید خیلی اجر و پاداش دارد ای خدایا به خون پاک و مطهر این شهیدان قسمت می دهم که این منافقان را از صحنه روزگار محو گردان و به چهارده معصوم قسمت می دهم که شهادت رانصیبم گردان .
و صحبتی دارم با این مردم که ای مردم ما همان کسانی هستیم که حضرت محمد اشاره کردو امام خمینی نعمتی است که خدا با ما داده است دست از امام بر ندارید و نماز جمعه هارافراموش نکنید و وحدت را حفظ کنید.
وصیتنامه شهید:محمد رضا زار عزاده ( دوم )
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان اسلام
الحمد لله رب العالمین الصلوۀ والسلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد(ص ) و اله الطیبین الطاهرین
قال الله تبارک و تعالی:
ومن المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله الیه فمنهم من فضی نحبه و فمنهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلاً
با سلام و درود به پیشگاه منجی عالم بشری ت آقا حجۀ ابن الحسن (عج ) و نائب بر حق شحضرت امام خمینی و سلام و درود بر رزمندگان اسلام ، کفر ستیزان جبهه های نور علیه ظلمت آن شیران روز و زاهدان شب که فی سبیل الله می جنگند و سلام و درود بر شهیدان اسلام و سلام بر شما ملت شهید پرور ابرکوه و شما ملت ایران که در پشت جبهه ها رزمندگا ن را یار ی می کنید.
بنده حقیر و شرمنده از درگاه ذات اقدس الهی محمدرضا زارعزاده فرزند حبیب به شماره شناسنامه 984 متولد 1348 صادره از شیراز وصیتنامه خود را آغاز می کنم .
اولاً بنده کوچک تر از آنم که بخواهم وصیت بکنم یا شما مرد م شهید پرور، استادان و آقایان معظم را پند و نصیحت کنم ولی چون سفارش به وصیت کردن شده است و بنده برای این که باشما مردم سخنی بگویم و درد دلم را پس از مرگم با شما در میان بگذارم ، سخنانم را بر روی کاغذی می نویسم .
خدایا، بار الها، در این دنیا بی کسم و یاری ندارم رفقایم همه رفتند و مرا تنها به حال خودواگذاشتند دلم پر از درد و غم است ، پر از عقده است خدایا دیگر مرگم برسان ، ولی مرگ باعزت ، مرگی که توأم با شهاد ت در راهت باشد.
ای مردم وصیتم این است که اگر خداوند تبار ک و تعالی شهادت در را ه خودش را نصیبم گردانید گر چ ه من آن لیاقت بالای شهادت را ندار م و خو ب می دانم که خداوند هر کس را پیش خودش نمی پذیرد و ملاقات با او سعادت میخواهد ول ی در درگا ه او ناامید نیستم و لذا از اومی خواهم که آن سعادت را به من ، به این غلام سیاه و حقیر عنای ت فرماید، که سنگرهای نمازجمعه و جماعت را خالی نکنید این نماز جمعه ها و جماعت ها در پیشرفت اسلام و ترساندن دشمن خیلی مؤثر است .
پدر و مادر عزیزم شما مرا از کوچکی تربیت کرده اید و خواستید که در آینده برای اسلام خدمت کنم و وقتی خواستم به جبهه بیایم جلوگیری نکردید چون می دانید راه ، چه راهی است و هدف چیست .
و از کودکی به من مهر و محبت بسیار کردید و من نتوانستم و واقعاً نتوانستم حتی ذره ای ازاین محبت ها را جبرا ن کنم انشا ءالله که مرا مورد بخشش قرار دهید.
خواهرانم و برادرانم اگر از من خطایی دیده اید یا به شما بدی کرده ام برادرتان را ببخشید وبه پدر و مادر می گویم ک ه برادرانم و خواهرانم را آن طور که اسلام می خواهد تربیت کنند.
دوستانم و اقوام و خویشانم اگر زمانی به شما بدی کرده یا از دست من ناراحتی دیده اید ازته قلب حلالم کنید.
دیگر سخنانم را به پایان می رسانم در ضمن 7 روزه از رمضان سال 1356 قضا دارم ازخانواده ام تقاضا دارم که به جا آورند انشاءالله که خداوند اجرتان را بیشتر فرماید.
در خاتمه از دوست گرامی و عزیزم ، برادر جهانگیر امیدی خیلی ، خیلی تشکر می کنم وخواهانم که فردی شایسته و خدمت گذاری برای اسلا م باشد و خواهش دارم که وصیتنامه ام رادر بهش ت زهراء بخواند . انشاءالله که خداوند اجرش دهد.
امام را دعا کنید. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
برادر کوچک شما، فرزند کوچک خانواده ام ،
محمد رضا زارعزاده
7/1/1365
وصیتنامه شهید:محمد رضا زار عزاده (سوم)
نام پدر:حاج حبیب
تاریخ تولد: 3/5/1348 محل تولد:ابرکوه
تاریخ شهادت : 20/1/1366 محل شهادت :شلمچه
تاریخ نگارش : 3/10/1365
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلاً.
با سلا م و درود بیکران به پیشگاه مقدس حضرت حجۀ ابن الحسن العسکری (عج ) و نائب بر حقش حضرت امام خمینی و سلام بر رزمندگان اسلام و کفر ستیزان جبهه های نبرد علیه ظلمت و سلام بر شهدا بویژه سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) و سلام برخانواده های معظم شهدا، مفقودین ، اسراء،معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی .
سلام ، سلامی گرم بر شما ملت شهید پرور که یاوران اسلام هستید و درخت اسلام را یاری می نمایید و آنرا از گزند بادها و طوفا نها محافظت می نمایید.
اینجانب محمد رضا زار ع زاده فرزند حبیب به شماره شناسنامه 984 متولد 1348 صادره ازشیراز، بنا به و ظیفه شرعی و دینی خود وصیتنامه خود را شروع می کنم .
من کوچکتر از آ ن هستم که بخواهم اینچنین ملتی را که پشت ابر جنایتکاران شرق و غرب را لرزانده اند نصیحت کنم ولی بعنوان سخن با شما کلماتی را ذکر می کنم .
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
ملت شهید پرور ابرکوه:
من بنده ای گنهکار و روسیاه از درگاه ذات باریتعالی هستم و به درگاه خداوند با عجز و ناله فریاد می زنم که خدایا، بارالها، بارپروردگارا مرا ببخش و مرا مورد لطف و رحمت خود قراربده .
برادران و خواهران عزیز:
من در حالی وصیتنامه ام را می نویسم که لحظه ای بیش به عملیات نمانده و تا لحظاتی دیگردشمن را به خاک و خون خواهیم کشاند، در این بین این بسیجیان عاشق با چهره های بشاش خوشحالند که به لقاء دوست و معشوق خود خواهندرفت و دشمن بداند که آیا مرغابی را از آ ب می ترساند، آیا ما را از شهادت می ترساند، اگر این فکر را دارد باید بداند کور خوانده است ما ازکودکی به دنبال شهادتیم .
ولی من می دانم که گناهکارم و لیاقت آن را ندار م ولی با تمام وجود به درگاه خدا توبه می کنم و از او می خواهم توبه ام را بپذیرد و آرزو ی مرا براورده سازد چون خودش می گوید:
ادعونى استجب لکم
پدر و مادرم :
مرا ببخشید اگر نتوانستم زحمات شما را ج بران کنم جداً شما حق زیادی بر گرد ن من داریدو از شما عذرخواهی می کنم و از حقتعالی طلب اجر فراوان برایتان می کنم .
وصیتی که به شما دارم گریه دشمن شادکن برای من نکنید، از طرفی مقداری روزه قضا دارم که مادرم خبردارد اگر توانستید برای م بگیرید.
به تمام مردم اعلام می کنم اگر کسی از من پولی خواسته من هنوز به او نپرداخته ام به پدرم بگوید تا پدر م از پول خودم در بانک بگیرد و به آنها بدهد و اگر نگرفت حق الناس بر عهده من نباشد.
دوستان و اقوام و خویشان :
اگر خدا ی ناکرد ه بدی یا ناراحتی از من دیده اید مرا به بزرگواری خودتان ببخشید، چون انسان جوان بعضی مواقع خطامی کند.
ملت شهیدپرور:
حرف های پیرجماران ، فرزند زهر ا(س ) را با دل و جا ن قبول کنید و نمازها ی جمعه وجماعت را ترک نکنید که اینها سنگر است.
ای مردم :
معصیت خدا رانکنید، زندگی ابدی آن دنیا و آخر ت به این دنیای فانی نمی ارزد. امام معصوم می فرماید:
جان شمامبلغی دارد و آ ن بهشت است آن را ب ه بهای دیگری نفروشید،تقوای خدا را رعایت کنید که لباسی بهتر از آن نیست .
اوصیکم عباد الله بتقوی الله و نظم امرکم
فرزند کوچک شما محمد
رضازارع زاده
3/10/ 65
وصیتنامه شهید محمدرضازارع زاده (چهارم )
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
القرآن الکریم :
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاًکانهم بنیان مرصوص
این جانب محمدرضا زار عزاده فرزند حبیب به شماره شناسنامه 984 متولد 1348 صادره ازشیراز وصیتنامه خود را آغاز می کنم .
با سلام به پیشگاه منجی عالم بشریت مهدی موعود امام زمان (عج ) دارالفداء و نایب برحق آن حضرت امام خمینی و سلام بر پیکارگران الله و سلام بر شهیدان از صدر اسلام تا کنون وسلام بر شما ملت شهیدپرور و سلام و درود بر خانواده های معظم شهداء، معلولین ،مجروحین و اسراء البته من کوچک تر از آ ن هستم که برای ملت بزرگواری و عزیزانی همچون شما حتی سخنی عرض کنم چه برسد به آن که شما را پند بدهم ولی چند کلمه حر ف و سخن دارم که تاحال در دل نگه داشتم و حال برای شما عرض می کنم .
ای ملت شهیدپرور و قهرما ن:
من بنا به حکم و وظیفه شرعی خودم سلاح را بر دوش گرفتم و روانه جبهه شدم تا بادشمنان اسلام پیکار کن م و اگر لیاقت آن را داشتم در راه خداوند حق تعالی شهید بشو م و به ملاقات خودش بروم .
1-اگر من شهید شدم (البته من این سعادت و لیاقت را در خود م نمی بینم ولی در درگاه خداوند مأیوس نیستم ) از پدر و مادرم به خاطر زحماتی که برای من کشیده اند و مرا بزرگ کردند و روانه جبهه کردند تشکر می کنم و به خاطر این که نتوانستم حتی به به اندازه یک چوب کبریتی زحمات شما را جبرا ن کنم عذرخواهی می کنم .
2- نمی گویم برای من گریه نکنید ولی گریه غم نکنید برای علی اکبر اما م حسین (ع) گریه کنید.
3- همین نکته سخنم به شما مردم است نماز جمعه را فراموش نکنید زیرا این یک عبادت است و یک مانور سیاسی و هفتگی مسلمانان .
امام را تنها نگذارید زیرا او نمایند ه امام زمان (عج ) و اما م زمان (عج ) جانشین پیامبر(ص)رسول خداست پس اسلام در این پیر جماران است برای او دعا کنید.
4- چهارم سخنم ، با محصلین است ای دانش آموزان ای محصلان بادرس خواندن خودایرانیان را از وابستگی به غرب و شرق رها سازید و در کنار تعلیم خود را تزکیه نفس کنید.
5- اگر به کسی حقی دارم حلال کند از تمام اقوام و خویشان و دوستانم می خواهم مرا حلال کنید و مرا ببخشید.
در پایان معذرت می خواهم اگر سخنانم بی جا و پندآمیز بود زیرا من خود را کوچک تر از آن می دانم که شما را نصیحت کنم . امام را دعا کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته
الحقیر محمد رضا زارعزاده